۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

مرگ گاهي لذت بخش هم هست.


آيا پس از مرگم مي توانم به اين سئوال پاسخ دهم؟

زندگی و مرگ من چه اثری روی زندگی بقیه گذاشته است.






۱۳۸۸ دی ۲۱, دوشنبه

القائات شیطانی




- دنبال وهم رفتن و با حدس و گمان زندگی کردن، عمل شیطانی است.
- کاری که به ظاهر دینی و مغایر با شرع باشد، راه و قدم های شیطان است.
- فشارهای زندگی زمینه ساز نفوذ شیطان در افراد ضعیف النفس است.
- همنشینی با انسان های شرور و آسیب رسان، دوستی با شیطان است.
- انزوا و تکروی کردن، زمینه سلطه شیطان است.
- بی تفاوتی و بی توجهی نسبت به سرنوشت انسان ها، زمینه سلطه شیطان است.
- مردم گریزی و جامعه ستیزی زمینه سلطه شیطان است.
- لجبازی و یکدندگی، زمینه سلطه شیطان است.
- تکیه کردن بر قدرت مادی و گریز از منطق، زمینه ساز سلطه شیطان است.
- همنشینی با افراد بی ایمان (در فکر و عمل) زمینه سلطه شیطان است.
- انکار وجود شیطان، نشانه تسلیم شدن به شیطان است.
- بی خبری از امکان و استعداد گمراهی و خلاف در خود، نشانه نفوذ شیطان است.
- اعمال خلاف و افکار و امیال خلاف، بطور دائم همدیگر را تقویت می کنند.
- بی پروایی و بی حیایی رفتاری شیطانی است.
- مقدس مآبی رفتاری شیطانی است.
- فریب عبادت های سطحی و ناخالصی افراطی و زیاد خوردن، روش ابلیس است.
- شتابزدگی و بی صبری رفتاری شیطانی است.
- داشتن روح انتقام و مقابله، رفتاری شیطانی است.
- پرحرفی و مجادله، رفتاری شیطانی است.
- بی ثباتی و دمدمی مزاجی بودن، رفتاری شیطانی است.
- نداشتن انعطاف و نرمش و ادب، رفتاری و خصوصیتی شیطانی است.
- بدعت در دین و دین سازی نفسانی، حیله شیطان است.
- شیطان در دعوای زن و شوهر شادی می کند.
- شتاب برای طلاق، دام شیطان است.
- پافشاری به عقاید غلط گذشته، کاری شیطانی است.
- اگر ایمان فردی غیر منطقی به ایمان عمومی لطمه بزند، وسوسه شیطان است.
- انسان های عوام و خرافه پرست طعمه شیطان هستند.

برگزیده از کتاب سایه های خورشید



۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

حسين (ع) را چه كساني كشتند؟


حسين را بني اميه كشت؟ نه! آيا بني مروان او را به قتل رسانيدند؟ نه! آيا يزيد حسين (ع) را با دست خود به شهادت رساند؟ نه! آيا سپاه شام بر حسين و يارانش يورش برد؟ خير! پس حسين را چه كساني كشتند؟ . . .
به اعتقاد من حسين (ع) را دوستدارانش به شهادت رساندند. حسين را عاشقانش كشتند و بر بدن مطهر او و يارانش اسب دوانيدند. ميدانيد چرا اين را ميگويم؟ براي اينكه حسين در مدينه ياران اندكي داشت كه عده اي با او همراه شدند و عده اي به دلايل مختلف از همراهي او محروم ماندند ، در مكه و بصره جز چند نفر انگشت شمار هيچ فردي به ياري وي نيامد. ايران آنقدر دور بود كه مدتي پس از شهادت امام و يارانش خبر به ياران و دوستداران ايراني او رسيد. در شامات پدر امام حسين حضرت علي عالي اعلا را لعن ميكردند آنهم در نماز! مصر تازه فتح شده بود و اكثر آنان هنوز قبطي مسلك بودند.
امام را تنها در كوفه خوب مي شناختند ، كوفيان او را از سنين جواني در بين خود ديده بودند ،  كوفيان واقعاً دوستدار حسين (ع) و خاندان پاكش بودند ، آنها تنها كساني بودند كه هجده هزار دعوت نامه براي حسين بن علي (ع) فرستادند.
آيا اين دعوت نامه ها از سر نفاق بود؟ لا والله . . . آنها دوستداران حسين و راهش بودند ولي ولي ولي با معيارهاي دنيايي خويش ، همين دوست داشتن با معيارهاي دنيوي منجر به اين شد كه وقتي دنياي خود را نزد ظالميني چون يزيد و ابن زياد يافتند ، خيلي راحت براي كشتن حسين از هم سبقت گرفتند. دنيا خواهي افراطي چشم هاي آنها را كور كرد و بين دين و دنيا البته دنيا را انتخاب نمودند. دنيايي سراب گونه كه پس از ارتكاب به قتل امام حسين هرگز به آن نرسيدند كه نرسيدند كه نرسيدند . . .
هزار و چهارصد سال گذشته است ، هميشه مي ترسم كه روزي امام زمان (عج) ظهور فرمايد و اول از همه همين كساني كه سنگ او را به سينه مي زنند و اظهار دوستي با او مينمايند ، جمكران راه مي اندازند و در فراق او نعره هاي عاشقانه سر ميدهند و اربده هاي مستانه ميكشند و از درد دوري مينالند ، اولين كساني باشند كه بر روي آن عزيز زهرا (س) تيغ بكشند و قصد قتل او را بنمايند. اولين كساني باشند كه دين خود را به دنيا بفروشند و كمر به قتل يكي ديگر از امامان ببندند.
خدايا به همه ما رحم كن
خواهش مي كنم!

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

فقط براي كمي خنده همين!


خواستم براي جشن تولد نامزدم هديه اي بفرستم به همين خاطر از خانم خوش پسندي كه يكي از همكارانم بود خواستم تا از مغازه جنب اداره يك جفت دستكش بسيار اعلا انتخاب كند تا برايش بفرستم.
پس از خريد، خانم خوش پسند هم براي خود يك جفت شورت انتخاب كرده و پس از اينكه هر دو بسته بندي آماده شد پول را به صاحب مغازه داديم و هنگام تحويل غافل از اينكه شاگرد خرازي بسته ها را اشتباهي داده، يعني بسته دستكش را به خانم و بسته شورت را به من داده ، من با اطمينان خاطر آن را باز نكردم و به منزل آمدم . نامه اي به خيال خود با انشا خوب براي نامزدم نوشتم و دستكش ها را براي او فرستادم .
وقتي نامه به دست او مي رسد در حضور پدرش بسته را باز مي كند و دو عدد شورت را در آن مي بيند و چون نامه را مي خواند مي بيند چنين نوشته ام.
سركار عليه مهري خانم عزيز
با تقديم اين نامه خواستم كمال معذرت خود را از ارسال اين هديه ناقابل كه نمونه اي از محبت خالصانه من نسبت به شماست خواسته باشم و ضمناً يقين بدانيد كه هرگز تاريخ تولد شما از ذهن من محو نمي شود.
اين هديه مختصر را مخصوصا بدين منظور انتخاب نمودم كه يقين دارم شما احتياج خاصي به آن داريد و هرگز بدون پوشيدن آن به مهماني نمي رويد. البته اين يك جفت نمونه را با انتخاب خانم همكارم خريده ام و ايشان به من اطلاع دادند كه شما نوع كوتاه تر آن را مي پسنديد.
چنانچه ملاحظه مي فرمايد در انتخاب آن دقت كافي به كار رفته كه خوش رنگ و ظريف و چسبان باشد. خانم خوش پسند خود يكي از اين نمونه ها داشت و به من نشان داد و بخواهش خودش چند بار در مقابل من آنها را امتحان كرد.
عزيزم چقدر آرزو داشتم كه آن را براي اولين بار كه استفاده مي كني در مقابل خودم باشد، ولي يقين دارم تا ديدار آينده دستهاي فراواني آن را لمس خواهند كرد. درهر حال اميدوارم كه هنگام پوشيدن و درآوردن آن مرا به خاطر داشته باشي.
البته اندازه واقعي آن را به خوبي نمي دانستم ليكن مطمئن هستم كه هيچ كس بهتر از خودم به اندازه تقريبي آن واقف نيست. ضمناً اگر هم تنگ و چسبان باشد بهتر است چون پس از چند بار استفاده گشاد و به اندازه خواهد شد.
عزيزم خواهش مي كنم شب جمعه آينده آن را در مهماني خانه عموجان بپوشي تا زيبايي ان را به چشم خود ببينم.
ضمناً لازم مي دانم اين نكته را هم به عرض برسانم به عقيده من بهتر است برخلاف سابق كه به هرجا مي رسيدي فوراً آن را در مي آوردي چنين كاري را تكرار نكني زيرا تكرار اين عمل آن را گشاد خواهد كرد و ممكن است در مجالس مهماني بر اثر گشاد شدن بيافتد و موجب شرمندگي تو بشود.
در خاتمه اميدوارم با قبول اين هديه ناقابل كه با كمال ادب تقديم مي شود اين افتخار را داشته باشم با قلب پر از ارادت چند بوسه آبدار بر آن نثار نمايم.
با تقديم احترام – نامزدت
در روز بعد نامه اي با بسته به دستم رسيد كه در آن حلقه نامزدي را پس فرستاده و نوشته بود:
خدا رحم كرد كه با كمال ادب تقديم كرده بودي اگر بي ادبي بود چه مي شد؟ بهتر است آقاي با ادب مرا به فراموشي بسپاري.

توضيح : طنز فوق جديداً توسط يكي از دوستانم براي من ارسال شده جهت تغيير خلقياتم!



۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

بخشي از نامه حضرت علي (ع) به مالك اشتر

[ای مالک] از خونریزی بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق عذاب الهی را نزدیک و مجازات را بزرگ نمی‏کند، و نابودی نعمت‏ها را سرعت نمی‏بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی‏گرداند، و روز قیامت خدای سبحان قبل از رسیدگی اعمال بندگان، نسبت به خون‏های ناحق ریخته شده داوری خواهد کرد، پس با ریختن خونی حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایه‏های حکومت را سست می‏کند و بنیاد آن را بر کنده به دیگری منتقل سازد.

هرگز با خدا مَستیز که تو را از کیفر او نجاتی نیست و از بخشش و رحمت او بی نیاز نخواهی بود، بر بخشش دیگران پشیمان مباش، و از کیفر کردن شادی مکن، و از خشمی که توانی از آن رها گردی شتاب نداشته باش، به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان می‎دهم، باید اطاعت شود، که این گونه خود بزرگ‎بینی دل را فاسد، و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت‎هاست و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خود بزرگ‎بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می‎دهد و تندروی تو را فرو می‎نشاند، و عقل و اندیشه‎ات را به جایگاه اصلی بازمی‎گرداند.
حاشيه بر نصوص : يادمان باشد ، پس از اين زنگ تفريح ، زنگ بعدي زنگ حساب است . . .