۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

در صورتي كه كارمند دولت هستيد حتما از اين تجربيات استفاده كنيد.


1- در يك سيستم دولتي؛ سعي كنيد «لال بودن» را تمرين كنيد! اين تمرين در ميزان عزيز بودن شما بسيار موثر است.
2- در يك سيستم دولتي؛ هيچگاه كارمندان را با يكديگر مقايسه نكنيد؛ چون قطعا شاهد تبعيض خواهيد بود.
3- در يك سيستم دولتي؛ اگر مديرتان 3 يا 4 ايراد دارد انتظار رفتنش را نكشيد، چون قطعا نفر بعدي او 43 ايراد دارد!
4- در يك سيستم دولتي؛ مي توانيد با كارهاي كم و كوچك، محبوبيت فراواني به دست آوريد؛ فقط كافي است «زبان» خود را تقويت كنيد!
5- در يك سيستم دولتي؛ ممكن است كه هر چه بيشتر كار كنيد، بيشتر خوار و خفيف باشيد.
6- در يك سيستم دولتي؛ با اشكالات سازمانتان بسازيد و هرگز آنها را با مديرتان در ميان نگذاريد؛ درغير اين صورت يك مشكل ديگر به سازمان اضافه مي شود. آن مشكل، شما هستيد!
7- در يك سيستم دولتي؛ اشتباهات يك مدير را هيچگاه به مدير ديگر نگوييد؛ در غير اينصورت بجاي يك مدير، دو مدير در مقابل شما موضع گيري خواهند كرد.
8- در يك سيستم دولتي؛ با انجام كارهاي مختلف و فعاليتهاي به موقع، نظم شما تشخيص داده نمي شود؛ بلكه براي اين كار راههاي ساده تري هم هست. مثلا فقط كافيست هميشه ميز كارتان را منظم نگه داريد!
9- در يك سيستم دولتي؛ اضافه بر كارهاي معمول كار اضافه اي انجام ندهيد؛ در غير اينصورت انتظار پاداش بيشتري نيز نداشته باشيد.
10- در يك سيستم دولتي؛ هميشه حرفها (فرمايشات) مديرتان را تاييد كنيد، حتي اگر از نظر او «ماست، سياه باشد!»
11- در يك سيستم دولتي؛ تنها كاري كه واجب است سريع انجام دهيد، كاري است كه مدير شما شخصا از شما خواسته است.
12- در يك سيستم دولتي؛ تنها انگيزه اي كه مي تواند شما را وادار به كار كند «كسب روزي حلال» است.
13- در يك سيستم دولتي؛ آسه برو، آسه بيا، كه گربه شاخت نزنه؛ مگر اينكه با گربه نسبتي داشته باشيد!
ارسالي از طرف دوستان. 

۶ نظر:

رشنو گفت...

درست و به جا.

دختری از تبار مترسک ها گفت...

امسال هم نانی ازاد عیدی ندارد که قابل تبریک باشه
اما به رسم ادب آمدم تا بگم :


مثل ماهی زنده
مثل سبزه زیبا
مثل سمنو شیرین
مثل سنبل خوشبو
مثل سیب خوش رنگ
و مثل سکه با ارزش باشید
سال نو مبارک[گل]


یادتون نره تو لحظه های شادیتون فاتحه ای برای سانی بفرستید که ......

و دعا کنید خدا به پدر و مادری که ساعت تحویل سر خاک فرزندشون هستند صبر بده [گل]

دختری از تبار مترسک ها گفت...

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر سفر نکنی ،

اگر کتاب نخوانی ،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

اگر از خودت قدردانی نکنی.



به آرامی آغاز به مردن می کنی

زمانی که خودباوری را درخودت بکشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.



به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر برده عادات خود شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی...

اگر روز مرگی را تغییر ندهی

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،

یا اگربا افراد نا شنا س صحبت نکنی.



تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر از شور وحرارت،

از احساسات سرکش،

واز چیزهائی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می کنند،

دوری کنی. ..،



تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگرهنگامی که با شغلت،یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،

اگربرای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگر ورای رویا ها نروی،

اگر به حوادث اجازه ندهی

که حداقل یک بار در تمام زندگی ات

ورای مصلحت اندیشی بروی. . .

س ت

امروز زندگی را آغاز کن!

امروز مخاطره کن !

امروز کاری کن !

کنگر گفت...

کاش زودتر میگفتی اگرنه ازسیستم دولتی اخراج نمیشدم

یه آدم معمولی گفت...

در یک سیستم دولتی اگر یک مدیر خانم هستید و از قضا کاربلد و منظم هستید،آماده ی شنیدن متلک و لیچار و بی احترامی از طرف آقایون این سیستم باشید.

نانی آزاد گفت...

تنها برای اینکه بدانی آمدم خواندم رفتم

رویای من معیوب است. مثل آن بلور ترک برداشته است که حیفم آمد توی سطل آشغال بریزم ولی می دانم که دیگر به درد نمی خورد.

از کتاب " پرنده من "-" فریبا وفی [گل]